تقدیم ب امام زمانم:
تحویل نمیگیرم....
سالی را که بدون حضور تو تحویل شود...
...به امید ظهور سبزش...
وب سایت http://www.biological-age.com/# با پرسیدن سئوالاتی از شما، سن واقعی بدنتون رو میگه.
سئوالاتی که از شما پرسیده میشه:
1- When were you born = سال تولدتون به میلادی
2- Where do you live = کجا زندگی میکنید
3- Are you Male or Female = جنسیت ؟ آقا یا خانم هستید
4- What is the most education you have = آخرین تحصیلاتون چیه ؟ که شامل Primary= ابتدایی،
High School= دبیرستان، Trade= شاغل، University= دانشگاه میشه.
5- What is your body shape= شکل بدنتون (همون توپر بودن خودمون . . . ) که شامل این گزینه ها میشه:
Smaller than average= کمتر از متوسط، Average= متوسط، Larger than average= بیشتر از متوسط،
Well above average= خیلی بیشتر از متوسط.
6- How many hours sleep do you get each night= خواب شبانتون چقدره؟؟
7- How may units of alcohol do you consume a day= روزی چقدر الکل مصرف می کنید؟
8- How often do you feel stressed or anxious= هر چند وقت احساس استرس یا اضطراب دارید؟ که شامل این گزینه ها میشه: Never= هرگز، Occasionally= بعضی وقت ها، Frequently= زود به زود، Constantly= پیوسته و همیشه.
9- How much physical activity do you do each week = فعالیت بدنیتون توی یک هفته؟ که شامل این گزینه ها میشه: Sedentary= بی تحرک، Light activity most days= بیشتر روزها فعالیت کم دارم،
Moderate activity most days= بیشتر روزها فعالیت متعادلی دارم، Intense activity most days= بیشتر روزها فعالیت زیادی دارم
10- How much strength training do you do each week= توانایی تمرینتون در هفته چقدره؟
11- How often do you get medical check ups at the doctors= هر چند وقت برای چک آپ پیش دکتر میرین؟ که شامل این گزینه ها میشه: Aually= سالانه، Every 2-5 years= دو الی پنج سال، Only when I am sick= وقتی مریض میشم!،I never go= اصلاً نمیرم !
12- How often do you get check ups at the dentists= هر چند وقت برای چک آپ پیش دندون پزشک میرین؟
13- How happy are you generally= به طور کلی چقدر شاد و خوشحالی؟
14- How many friends do you have that you can rely on= چند تا دوست برای اعتماد و تکیه کردن به اونا داری؟ که شامل این گزینه ها میشه: Not many= خیلی کم، A handful= تعداد انگشت شماری، Plenty= زیاد،
So many= خیـــــــــــــــــــــــلی زیــــــاد !
15- Do you eat breakfast= صبحانه میخورین؟
16- How many glasses of water do you drink each day= روزی چند لیوان آب میخورین؟
17- How many servings of fruit and vegetables do you eat each day= مصرف میوه و سبزیجاتتون چقدره؟
18- How often do you eat deep fried/highly refined foods= مصرف غذای سرخ کردنیتون چقدره؟
19- What is your blood pressure= فشار خونتون چقدره؟
20- What best describes your diet= کدوم یکی عادت غذایی شمارو بهتر توصیف میکنه؟
21- What is your cholesterol level= میزان کلسترولتون چقدره؟
22- How many push ups can you do= چند تا دراز-نشست می توننین برید؟ (نوع دراز نشست آقایان با خانوما فرق میکنه!!! به عکس توجه کنین!)
23- Describe your relationship= نوع ارتباطتونو شرح بدین؟ که شامل این گزینه ها میشه:
happy partnership= زندگی شاد مشترک، partnership= زندگی مشترک، solo= مجرد، separated= طلاق (شکست عشقی)
24- Do you enjoy your vocation= از شغل و حرفه لذت میبرین؟
25- How often do you smoke= هر چند وقت یکبار سیگار می کشین؟
نظر یادتوون نرهههههههه....
مردی به نام استیو، برای انجام مصاحبه حضوری شغلی که صدها متقاضی داشت به شرکتی رفت. مدیر شرکت، به جاى آن که سین جیم کند، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوی استیو و از او خواست برای استخدام، تنها به یک سوال پاسخ بدهد.
سوال این بود: شما در یک شب بسیار سرد و توفانى، در جاده اى خلوت رانندگى می کنید، ناگهان متوجه می شوید که سه نفر در ایستگاه اتوبوس، به انتظار رسیدن اتوبوس، این پا و آن پا می کنند و در آن باد، باران و توفان چشم به راه کمک هستند.
یکى از آن ها پیر زن بیمارى است که اگر هر چه زودتر کمکى به او نشود ممکن است همان جا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند.
دومین نفر، صمیمى ترین و قدیمى ترین دوست شماست که حتى یک بار شما را از مرگ نجات داده است و نفر سوم، همسر آینده شماست که حالا با او در دوران نامزدی به سر می برید؛ اما خودروی شما فقط یک جاى خالى دارد، شما از میان این 3 نفر کدام یک را سوار مى کنید؟ پیرزن بیمار؟ دوست قدیمى؟ یا نامزدتان را؟
جوابى که استیو نوشت باعث شد از میان صدها متقاضى، به استخدام شرکت در آید. پاسخ این بود: من سوئیچ ماشینم را می دهم به آن دوست قدیمى ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستان برساند، و با نامزدم در ایستگاه اتوبوس می مانم تا شاید اتوبوس از راه برسد..
زیبایی واقعی، آن خودآگاهی است که شما را وا میدارد خود را دوست بدارید و با اعتماد به نفس و برخوردی گرم و دلنشین با دیگران روبهرو شوید و به آنها نشان دهید که آدم خیلی خاصی هستید و از جذابیتی ویژه برخوردارید. رفتار مهرآمیز شما سبب میشود که دیگران دوستتان بدارند، تحسینتان کنند، از مصاحبت و معاشرت با شما لذت ببرند و در همه موارد روی شما به عنوان آدمی با شخصیت و جذاب حساب کنند.
حفظ تعادل بین انرژی و آرامش است که شما را در هر محفل و مجلسی، تحسین برانگیز نشان میدهد.
هر کس باید شخصیتی خاص خود داشته باشد. هرگز دیگران را الگو قرار ندهید. خود باشید.هیچ بچهای بیتفاوت و عاری از جذابیت زاده نمیشود.هر کس در خودش چیزی دارد که باید کشف کند.هر یک از ما معجزهای هستیم- معجزه آفرینش. ما میتوانیم خود را به کمال برسانیم. فقط کافی است که بخواهیم. البته با توجه به استانداردهای زیبایی، تنها تعداد انگشت شماری از ما زیبا خوانده میشوند، اما واقعیت این است که هر کس نوعی زبیایی و ملاحت در خود دارد که باید کشف کند.حتما زیبایانی را دیدهاید که آنقدر محو جمال خود شدهاند و به خود بالیدهاند که از نظر دیگران افتاده، مطرود شدهاند. مهم این است که شما درباره خود خوب و مثبت فکر کنید، اما در رویارویی با دیگران این تصور را به خودخواهی و خودبینی بدل نکنید و آدمی سرزنده و جالب به نظر برسید. در نتیجه، این زیبایی جسمی فانی نیست که دیگران را به طرفتان میکشد، بلکه زیبایی باقی وجوتان است که همه را مجذوب میکند.
حتی اگر دوران میانسالی و کهنسالی را میگذرانید، میتوانید خود را با نشاط و فعال حس کنید و دگرگونیهایی مثبت در خود پدید آورید.روش حس کردن زیبایی و کنار آمدن با زندگی را فرا بگیرید و به سال خوب و زیبایی که در پیش دارید بیندیشید. راههای پیشنهادی، غیر عملی و دشوار نیست. شما احتمالا به راههای دشوارتری هم نیاز ندارید. شاید یک درصد نیازمند چنین راههایی باشند. اما هر کس میتواند از تجدید نظر درباره خود بهترین نتیجه را بگیرد و اینک، زمان همین کار است. چند ریسک کوچک که بتواند شیرینی و هیجانی به زندگیتان ببخشد و تنوعی پدید آورد، یکنواختی عذابآور و وحشتانگیز را از دنیایتان بیرون میاندازد. بکوشید با دید تازهای به خود بنگرید و با طرز تفکر جدیدی درباره خود بیندیشید. برای رشد و تحول و تکامل سالم، باید بالا رفتن را آموخت، حالا میخواهد بالا رفتن از یک درخت باشد، یا امتیاز آوردن در یک بازی و یا…
به خود جرات بدهید شادیها را تجربه کنید و زندگی جذاب و پر هیجانی را بگذرانید. سر حالی و سرخوشی، نوعی زیبایی در شما پدید میآورد که در سراسر عمر با شما خواهد بود، البته اگر به بالا رفتن ادامه دهید و از صعود باز نمانید...
زیبای واقعی باشید....
منبع:
قرار نیست زیر بار هر قیمتی برویم ؛ خردمندانه "آجیل" نخریم!
این یک باور دیرینه در میان ما ایرانیان است که اگر در ایام نوروز ، در پذیرایی از مهمانان ، آجیل وجود نداشته باشد ، برایمان «بد» است!البته برای مردم مهمان نوازی مانند ایرانیان ، این «مسأله» عادی است. به همین دلیل است که اگر قیمت آجیل ، سر به فلک هم بگذارد ، ما ایرانی ها ، حتی به بهای زدن از شکم زن و فرزند هم که شده ، باید آن را تهیه کنیم تا آبروداری نماییم! حتی اگر در خانه هایمان ، فرزندان خود را از دست زدن به ظرف آجیل -مخصوصاً پسته هایش- منع کنیم و چشم غره رفتن مادر به کودکان که "ذلیل مرده! باز مهمون دیدی؟ دست به اون آجیل ها نزن" امری عادی باشد!آجیل، نه کسی را سیر می کند و نه کسی از نخوردنش دچار سوءهاضمه می شود. آنچه حضور آجیل را در سبد خرید عید الزامی کرده است ، نگرانی از قضاوت قوم و خویش و دوست و آشناست که نکند بیایند و برود و بگویند که خانه فلانی آجیل نداشت یا اگر هم نگویند ، پیش خود فکر کنند که ما ، فقیر و ندار هستیم. اگر این تصور که نداشتن آجیل در سفره عید ، نشانه فقر است ، از بین برود ، آن الزام نه چندان مهم تاریخی(!) مبنی بر داشتن آجیل در عید نیز می تواند منتفی شود.ما می توانیم ، امسال که قیمت آجیل بی قواره بالا رفته ، آجیل نخریم و به مهمانان مان بگوییم که "نه از سر نداری و فقر ، که به خاطر اعتراض به گرانی بی قاعده آجیل آن را نخریدیم.ما ، بخشی از جامعه هستیم و قرار نیست هر طور که خواستند با ما رفتار کنند و قرار نیست اجناس را به هر قیمتی که تحمیل کردند بخریم."می توانیم برای گرم شدن محفل عیدمان ، تعریف کنیم که یک بار در آلمان ، شیر را بیش از حد متعارف گران کردند و مردم نیز ، بی آن که مانند برخی جوامع بدوی ، شلوغ و شورش کنند ، تنها کاری که کردند این بود که شیشه های شیر را که توزیع کنندگان پشت در خانه هایشان می گذارند را برنداشتند... و چند روز بعد ، قیمت ها به حالت سابق برگشت.
و در ادامه می توانیم این "رفتار متمدنانه" را با "رفتار خشونت آمیز" سودانی ها مقایسه کنیم که در اعتراض به گرانی بنزین ، پمپ بنزین ها را آتش زدند و باز آن را با "رفتار نامعقول" خودمان مقایسه کنیم که وقتی چیزی گران می شود ، خریدمان را چند برابر می کنیم تا به گران کنندگان جایزه هم بدهیم! و این در حالی است که در قریب به اتفاق موارد ، کاستن یا قطع تنبیهی و موقتی خرید خیلی از اقلام ، ضرری به زندگی مان نمی زند ، همان طور که هیچ کدام از آلمانی ها ، با چند روز شیر نخوردن ، نمردند.علت نداشتن آجیل در ایام عید امسال ، می تواند "فقر" نباشد ، بلکه "احساس مسؤولیت در قبال جامعه" باشد. در این صورت ، مهمانان ، نه تنها سوء ظن نخواهند داشت ، بلکه تحسین مان هم می کنند زیرا آنقدر درک و شعور دارند که بفهمند این مسؤولیت اجتماعی ،بسیار ارزشمندتر از شکستن چند تخمه و خوردن چند پسته است.
اگر چیزی خارج از قاعده گران شود، در جوامع متمدن ، مردم "خردمندانه" آن را تحریم می کنند ؛ در جوامع عصبی ، "وحشیانه" شورش و خرابکاری می کنند و در جوامع احساساتی ، "حریصانه" می خرند... وقت آن است که ما نیز خردمندانه عمل کنیم..
منبع:
http://www.asriran.com/fa/news/259688/
مـرا مـی بینــی و هـــر دم زیــادت مـی کنـی دردم
تــو را مـیبینــم و میلــم زیـادت مـیشــود هــر دم
به سـامـانــم نمـیپـرسـی نمـیدانــم چـه سـر داری
بـه درمــانـــم نمـیکوشـی نمـیدانـــی مگـــر دردم
نه راه است این که بگذاری مرا برخاک وبگریـزی
گــذاری آر و بـازم پــرس تـا خـاک رهــت گــردم
نـدارم دستـت از دامـن بجـز در خـاک و آن دم هـم
کـه بـر خـاکـم روان گـردی بـه گــرد دامنـت گـردم
فـرو رفـت از غـم عشقـت دمـم دم می دهـی تا کـی
دمــار از مــن بــرآوردی نمــی گــویــی بــرآوردم
شبـی دل را بـه تـاریکـی ز زلفـت بـاز مـی جستــم
رخت مـیدیــدم و جـامـی هـلالـی بـاز میخــوردم
کشیــدم در بـرت نــاگـاه و شــد در تاب گیســویــت
نهــادم بـر لبـت لــب را و جــان و دل فـــدا کــردم
تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان مـیده
......چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم.....
بهار در راه است
چ حس خوبیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
هیچ پروازی به خاطر دلتنگی مسافرش لغو نمیشود …
مـــن از عــــطـــرِ آهســـــتهی هــــوا مـــــیفهــــمـــم
تــــو بـــایـد تـــازهگـــیهـــــا
از ایــــنجا گـــــذشـــته باشــــــی
.
.
.
.
.............................................................
ما به هم نمی رسیم
امّا بهترین غریبه ات می مانم
...که تو را همیشه دوست خواهد داشت...
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی
چقدر هم تنها!
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
دچار یعنی
عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک، دچارآبی دریای بیکران باشد.
چه فکر نازک غمناکی!
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.
نه، وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله ای هست.
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
همیشه فاصله ای هست.