مثل آهن شدم انگار یه تیکه از یه سنگِ سخت
نگام ثابت به دیواره
شب و روز گوشه ی این تخت
دارم می میرم از غصه یه بغضی تو گلوم مونده
یه شب آتیشی از حسرت
همه اشکامو سوزونده 
دلمتا لب پُرِ حرف ه برای دَر، واسه دیوار
هوای تازه تر می خوام
شبیه عطرِ گندمزار

کاش اینجا بود دوتا دستات نمی تونم بخوابم باز

********************

بگیر این وحشتو از من نمی خوام راهو برگردم
نمی دونم چه سالی بود که رویاهامو تَر کردم
مثل آهن شدم انگار تو می گی محوِ پروازم
یه پیله می کنم امشب
شاید پروانه شم بازم

............................

انگشتت را

هرجای نقشه خواستی بگذار

فرقی نمی کند

تنهایی من

عمیق ترین جای جهان است

و انگشتان تو هیچ وقت

به عمق فاجعه پی نخواهند برد

.
.
.

آرزویی بکن

گوشهای خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه

آرزویی بکن

شاید کوچکترین معجزه اش باشد آرزوی تو…

امشب دلم پر از نوشتنه پر از نوشتن برای تو.....

بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر

امـــــــا دلت میگیرد

وقتی یـــــــادت می افتد که

هـرکسی ممکن است بخــــــواند

"جــــــــز آن یک نفـــــــــر. . . ."

و

مرا

به

تو

"هیچ

تملکی

نیست"

جز

اینکه

همواره

دلم

برای

مهربانیت

تنگ می شود

.......

خدایی باحالهوااااااا.............!!!!

"فهم درد می آورد"

گاهی دلم میخواد مث  روزای بچهگیم دمپایی هامو تا ب تا بپوشم...‏

‏ تا ببینم هنوز کسی حواسش ب من هست؟؟؟!!!!!! ‏

‏***********************************‏

خدایا دستامو زدم زیر چانه و نگات می کنم....‏

طلبکار نیستم

شکی هم ب بزرگواریت ندارم

‏ فقط می خوام بدونم ته قصه با من چ می کنی؟؟؟

‏**************************‏************************

تو زندگی همه یکی هست ک نیست...‏

هیچ چیز جای خودش نیست...‏

زندگی- آدم ها- قلب ها....‏

یا یکی بی دل ه , یا دودل...‏

‏ یکی هم اینجا بدون تو دل توی دلش نیست...‏

و تو هستی و نیستی....!!!!!‏

رفاقت معرفت نمیاره … این معرفتِ که رفاقت میاره...!!!

****************************

من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش را در اندوه به زنجیرکشید
و به اندازه ی دل رنج کشید
و به اندازه ی بی معرفتی درد کشید...