دو نفر در حال گفتگوی عاشقانه بودند،
اما تنها یکی از آنها این را می دانست...!!
هر آدمی دل تنگیهای مخصوص خودش را دارد
و تو پنهانی ترین
دل تنگی منی....
"امیروجود"
پ.ن: رویا هایم گیرکرده اند ب جایی...
اقدس: شنیدم هیشکی نمیتونه دل گنده تو رو بشکونه!چی شده داش آکل؟
داش آکل: روی زخم دل مرد هیشکی نمیتونه مرهم بذاره، زن!
اقدس:میدونم که همه کوچیکترازاونن که بتونن کاری برات بکنن
من فقط میتونم برات برقصم و سر تو گرم کنم
اما مادرم بهم میگفت: «وقتی مرد غم داره، یه کوه درد داره.. »
داش آکل: وقتی مرد غم داره یه کوه درد داره !
اسم مادرت چی بود زن؟
اقدس: مرجان
----------------------------------
خان دایی حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیاد
کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟
این دنیا واسه من همش کلک بوده و نامردی
به هر کی گفتم نوکرتم با خنجر کوبید تو این جیگرم...
♥وقتی آدم تنـــــها میشه به خیلی چیـــــزا دل می بنده !!!♥
بهروز وثوق رو خیلی دوسش دارم...
ی جورایی برام ی رویاس
ی انرژی مثبت
دوست داشتنی.....♥
هر روز یکی رد میشه از تو خیالم، با خیالش خوب میشه حالم
نمیدونم هنوز ... شاید عاشقشم
.
.
.
چشمام چرا رو درِ تو که نمیدونی من اینجام....
تو خواب میبینم که تو دستتو میذاری تو دستام
عاشقتم شاید ...
عاشقتم شاید، میثم ابراهیمی
بیخیال آدم ها
بیخیال ازدحام و شهر
بیخیال رکاب خسته ی چند چرخه ها
من اینجا نشسته ام
بی عبور
بیخیال آمدنت.....
خیال
خیال بود و خیال ....
دلخوشی یعنی خیال... !!
بوسه هایی ک بدهکاری همین جا پس بده
در قیامت سخت میگیرند حق الناس را ...(1)
-----------------------------------
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است
جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است.....(2)
(1)محمد رسولی
(2)سعید بیابانکی
ی هوای مه گرفته خالی از اکسیژن
ک چشمت جایی رو نمیبینه و حتی نفس نداری ک حرکت کنی
تا شاید جلوتر راه نجات پیدا کنی...
اصلا راه نجاتی اگر باشه !!!!
ی بی وزنی مطلق ک حتی پاهاتم رو زمین نیست ک راه بری
ی سکوت مطلق ترسناک بی هیچ نشونه ای و صدایی
"و خدایی ک دراین نزدیکی ست" ک دعوتت میکنه ب صبر...
و دل کوچیکی ک دیگه طاقتش از صبر بریده!!!!
تو این حالت فقط نفس میخوای
دم
بازدم
دم
بازدم
توقع زیادیه ؟؟؟
تصور اینایی ک گفتم نمیدونم براتون سخته یا اسون...
دنیای ذهنی من انقــــــدر داغون و بهم ریخته ست ک همه چی توش امکان داره!
حالت ک بد باشه همه چی دست ب دست هم میده تا حالت بدتر بشه،
می دونی چته ولی نمیدونی بایدچیکار کنی...
خسته ای از اینکه نمیدونی چی درسته،
ک پیش بینی هات درست نمیشه، کلافه ای ک هیچی
نمیتونه حالتو خوب کنه... کلافه ای از اینجایی ک هستی،
کلافه ای از همه چی....
ی جا نوشته بود بعضی چیزها را باید بنویسم
نه برای اینکه همه بخونن و بگن"عالیه"
برای اینکه "خفه نشم...."
----------------------------------------------
برام دعا کنین، برای اینکه ی نشونه از زندگی پیدا کنم....
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، که گاهی با خودم میگم
شاید مردم حواسم نیست.....
و البته خدایا همچنان شکرت برای داشته هام...