سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه های تنهایی من

گوشه ی دنجی برای پر کردن تنهاییام...

درباره من
فائزه
منم مثل سید علی صالحی معتقدم ، همه ی ما فقط حسرت بی پایان یک اتفاق ساده ایم که جهان را، بی جهت، یک جور عجیبی جدی گرفته ایم..
نویسنده: فائزه
تاریخ: دوشنبه 94/6/30

 ------------------------------
.
.

این شهر در تاریخِ نبودنت

دهکده ای ست متروک آنسوی تمدن

این شهر در بیانِ پس زدنت

تعریفِ نامتعارفِ معنای زندگی ست...

یعنی تو پیوسته تکثیر می شوی در شعری

که به ناف شاعری بسته می شود

که هرگز فرصتی برای جهانی شدن نخواهد داشت...

آری به نظامی بگو که بنویسد

مجنون گاهی

دختری می شود که

به جای دست روی دست گذاشتن تنهایی اش

تمام شهر را موشکافی می کند

شاید یک بوسه از آن ِ او باشی....

 

"حمیدرضا هندی"

پ.ن: شاید یک بوسه ازآن این دختر شدی .....



نویسنده: فائزه
تاریخ: پنج شنبه 94/6/12

نیمه عاشق ترم را باد برد

دیر کردی

نیمه

عاشق ترم

را

باد برد....


حامد عسکری

-----------------------------

با دوست بگویید که دیگر نکند ناز

ما را هوس نازکشیدن به جهان نیست ...

------------------------------------------

و در نهایت تمام این س سال!...

  پایان خیال های عاشقانه را تفسیر "همین دو شعر↑↑ کافیست!

شهریور-امشب-کاملا واقعی .... !



نویسنده: فائزه
تاریخ: دوشنبه 94/6/2

پاپیچ تقویم شدن بی فایده ست
ابتدای سال ات که
مقلبُ القلوب تنهایی باشد.. توفیری نمی کند که
شهریور دل خستگی ها با چه حالی تحویل شود...

دیگر حتی مهم نیست، همین که مادر
نطفه نُه ماهه تنهایی ام را
به ناف شهریور بسته است...

تمام زندگی ام که
صورت فلکی بی حوصلگی ها باشد،
تمام سالـَـم که چله نشین خزان باشد،
شهریور.... ابتدای پائیزی می شود که چهار ماه دارد...

"حمید رضا هندی"

----------------------------------------------

پ.ن (1):

من یک شهریوری ام
ک تمام زندگی ام صورت فلکی بی حوصلگی هاست :(

حمیدرضا هندی

پ.ن (2): ممنونم از وجودتون استاد...

همیشه حرفای دلمو از بطن شعرهاتون برداشتم..

این شعر تمامآ منم....گل تقدیم شما



نویسنده: فائزه
تاریخ: سه شنبه 94/5/27

یا امام رضا

وقتی دلت می گیره و آقا...

 

بگم میخواد؟

نمی خواد...؟

هیچ فرقی نداره، هیچ حرفی اثر نداره

  هیچ دعایی چاره ساز نیست...

آقا نمیخواد منو...  :( :(



نویسنده: فائزه
تاریخ: سه شنبه 94/5/27

 

شب‌ها
وقتی ماه می‌تابد
من وضو می‌گیرم
و بهترین واژه‌هایم را بر می‌دارم
و می‌روم
  بر مرتفع‌ترین ساختمان شهر...1 

 

*آخــــ  ک دلم چقـــــــدر
همچین حس حال و همچین کاری رو می خواد...
 

----------------------------------- 

ما برای زندگی،
نه به هوا نیازمندیم
نه به عشق
نه به آزادی
ما برای ادامه،
تنها

به دروغی محتاجیم که فریب‌مان بدهد
و آن‌قدر بزرگ باشد که دهان هر سوالی را ببندد...2

--------------------------------------------------------------------

1مصطفی مستور

2مریم ملک دار



نویسنده: فائزه
تاریخ: شنبه 94/5/24

یک نفر آدمم و چند نفر غمگین...*

تابستون الان در حا حاضر  ازت متنفرم :( :(

----------------------------------

*طاهره خنیا



نویسنده: فائزه
تاریخ: یکشنبه 94/5/18

دیدمش گرمِ سخن دوش چو در صحبتِ غیر

 غیرتم کُشت ولی خوب نگاهش کردم...

:(

----------------------------------------

احمد گلچین معانی 

خوب نگاهش کردم



نویسنده: فائزه
تاریخ: جمعه 94/5/16

 

این شعر را هم

به وقت نصف النهار تو تنظیم می کنم
وقتی مبدأیی برای همه زمان ها..
تا جاری باشی در زمان حال همه فعل ها
که تاریخ اینگونه رقم می خورد در لابلای دفتر شعرها..

که وقتی من
استمرار عاشقانه هایی هستم که در تو گوش شنوایی برای شنیدن شان نیست،
باید مقیم صندوق صدقه ای شوم که ترحم را  از سر مساوات، به ارث می برد
.
.
.
می دانی
وقتی هیچ گوشی چشم دیدن حرف های مرا ندارد
چه فرقی می کند
در حال لالایی گفتن برای تو باشم
یا شــــعر نوشتن روی بی کسی هایم...

---------------------------------------------------------------------------------------

حمید رضا هندی

 



نویسنده: فائزه
تاریخ: سه شنبه 94/5/13

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی...

«سعدی»

Feeling sad

:( :( :(



نویسنده: فائزه
تاریخ: دوشنبه 94/5/12

حسرت های شصت سالگی

شد شصت سال

حالا تمام کارهایش را انجام داده بود

مانده بود زندگی...! *

-----------------------------------------

نمیخوام اینجوری بشه

خدایا نمیخوام

نمیخوام....

  (*احسان افشاری )

 



   1   2      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
برچسب ها
دوستان
لینک های مفید
ابزارک های وبلاگ
قالب وبلاگ

RSS

بازدید امروز: 110
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 368238