خسته شدم....
از دس خودم انننننقد عصبانیم ک.....
نمی دونم ی حسایی نسبت به خودم دارم ک خوشم نمیاد. دوس دارم تغییر کنم. ی جور دیگه تری شم. ی ذره بزرگ تر شم. الان حس می کنم خیلی ی جوری ام. خداااا خودت ک می دونی. نمی تونم بگم..
من نیاز دارم تغییر کنم. تو رفتارم. تو طرز برخوردم... تو حرفایی که میزنم. تو عکس العمل هایی ک نسبت ب حرفای بقیه انجام میدم. تو جوابایی که ب بقیه میدم....
نمی دونم چمه. نمی دونم فقط الان دوس دارم بزرگتر شم. رفتاری میگما...
دوس دارم مستقل باشم. خودم باشم. دوس ندارم عقایدی بهم تحمیل شه. راهنمایی آره اما تحمیل نه...
دوس دارم ی کویــــــــــــــــــــــــــــــــربزرگــــــــــــــی باشه ک برم ی ذره جییییغای بنفش بکشم تا خالی شم. تا ی نیروی دوباره بگیرم. تا ی اخلاقای جدیدی رو از سر بگیرم..
امشب دلم گرفته.مث خیلی وقتا...
نمی دونم ترجیح می دم سکوت کنم. ترجیح میدم زمان بگذره.
با هر سرعتی ک دوس داری بگذرعزیزم. ب حرف ما ک نیس...
فائزه تغییر کن.... چرا حرف گوش نمیدم من....؟؟؟
********************************************
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی/ همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی/من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی/بکشم رو تن دنیا رنگه خوبی و قشنگی/من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی/که منو تو رو بشونن واسه ی گفتن خوبی/من از این دنیا چی می خوام دو تا بال برای پرواز/برم تا روز تولد برسم به فصل آغاز/ برم پیش بچه هایی که یه لقمه نون ندارن/که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن/ بگم غصه ها سر اومد/ گریه بس که بهتر اومد....