"در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند..."
این دردها را به هیچ کس نمیتوان گفت و همین درد دارد...
درد دارد همیشه درانتهای شور و نشاط چشمانت اندوهی داشته باشی اما ابتدا تا انتهای لب هایت پر از خنده باشد/ درد دارد از اطلسی ها بگویی و خودت حسش نکرده باشی/ درد دارد درد داشته باشی و تنها همدردت خودت باشی/ درد دارد تنفر/ درد دارد از کسی بیزار بودن / درد دارد حتی از خود بیزار بودن/ درد دارد خود خود خودت نبودن/ درد دارد هوای گریه داشتن اما دل نازک نبودن...
درد دارد کسی, چیزی, زندگی ات را ب رنگ جهنم سیاه کرده باشد اما مجبور باشی مجبور باشی و مجبور باشی ک با این درد حتی نمیری مجبور باشی زندگی کنی..!!!
اصلا میدانی؟؟ درد دارد زندگی!! خیلی هم درد دارد!
متنفرم از این همه درد...
نوشتم ک خودم تسکینی برای دردم باشم..
زیاد جدی نگیر!!