سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه های تنهایی من

گوشه ی دنجی برای پر کردن تنهاییام...

درباره من
فائزه
منم مثل سید علی صالحی معتقدم ، همه ی ما فقط حسرت بی پایان یک اتفاق ساده ایم که جهان را، بی جهت، یک جور عجیبی جدی گرفته ایم..
نویسنده: فائزه
تاریخ: چهارشنبه 92/4/12

"در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند..."

این دردها را به هیچ کس نمیتوان گفت و همین درد دارد...

درد دارد همیشه  درانتهای شور و نشاط چشمانت اندوهی داشته باشی اما ابتدا تا انتهای لب هایت پر از خنده باشد/ درد دارد از اطلسی ها بگویی و خودت حسش نکرده باشی/ درد دارد درد داشته باشی و تنها همدردت خودت باشی/ درد دارد تنفر/ درد دارد از کسی بیزار بودن / درد دارد حتی از خود بیزار بودن/ درد دارد خود خود خودت نبودن/ درد دارد هوای گریه داشتن اما دل نازک نبودن...

درد دارد کسی, چیزی, زندگی ات را ب رنگ جهنم سیاه کرده باشد اما مجبور باشی مجبور باشی و مجبور باشی ک با این درد حتی نمیری مجبور باشی زندگی کنی..!!!

اصلا میدانی؟؟ درد دارد زندگی!! خیلی هم درد دارد!

متنفرم از این همه درد...

نوشتم ک خودم تسکینی برای دردم باشم..

زیاد جدی نگیر!!



برچسب ها
دوستان
لینک های مفید
ابزارک های وبلاگ
قالب وبلاگ

RSS

بازدید امروز: 120
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 368039