تاریخ: چهارشنبه 93/12/20
دکتر سلام! روح و تنم درد می کند
چشمم، دلم، لبم، بدنم درد می کند...
ذوق سرودنم، کلماتِ نوشتنم
دکتر! تمام خویشتنم درد می کند...
احساس شاعرانگی ام، تیر می کشد
حال و هوایِ پر زدنم درد می کند...
دکتر! نگفته های زیادی ست در دلم
لب وا که می کنم، سخنم درد می کند...
می خواستم که لال بمانم، به جان تو !
دیدم سکوت در دهنم درد می کند....
کیومرث مرادی
نظرات ()