• وبلاگ : زمزمه هاي تنهايي من
  • يادداشت : پُست سراسر ارادت...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امشب،شب عاشقان هست،

    شبي که درطول تاريخ نه نظير دارد،و نه تکرارپذيراست،

    شبي که تاريخ مي گويد،وقتي ازکنار خيمه هاي اباعبدالله،عبور مي کردي،مثل صداي وزوز،زنبور،

    نداي عاشقان،به گوش مي رسيد(دوي کدوي النحل،يعني مثل لانه ي زنبور)

    عده اي مشغول نمازبودند،

    عده اي مشغول قرآن،

    وبعضي ها ازشوق ديداريار،بايکديگر شوخي ميکردند،

    هرکس،باخداي خويش عشقبازي مي کرد،

    ديدند،اباعبدالله،ازپشت خيمه ها،خارها را جمع مي کند،تا فردا بچه ها راحت بدوند.

    امشب شهادت نامه ي عشاق امضا مي شود
    فردا ز خون عاشقان اين دشت دريا مي شود

    امشب کنار يکدگر بنشسته آل مصطفي
    فردا پريشان جمعشان چون قلب زهرا مي شود

    امشب صداي خواندن قرآن به گوش آيد ولي
    فردا صداي الامان زين دشت برپا مي شود

    امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
    فردا خدايا بسترش آغوش صحرا مي شود.
    التماس دعا
    پاسخ

    چشم بزرگوار .. ممنون از حضورتون...